مصاحبه سید حسین عالمی بلخی، رئیس مجمع محبان اهل بیت (ع) و وزیر پیشین امور مهاجرین و عودت‌کنندگان در برنامه آماج تلویزیون یک

۳۰ جدی ۱۴۰۰ / ۲۰ جنوری ۲۰۲۲



بهیر:

سلام! شب شما به‌خیر! من مجیب بهیر میزبان این برنامه؛ مهمان من در این برنامه‌ی آماج، کسی است که تنها وزیر کابینه اشرف غنی بود که دست کم شش سال با او کار کرد. از او می‌پرسیم که چه تصویری از اشرف غنی دارد؟ وی با مقامات ارشد امارت اسلامی دیدار و گفتگو داشته‌اند، چه تصویری درباره آینده افغانستان دارند؟ مهمان من در این برنامه سید حسین عالمی بلخی، وزیر پیشین مهاجرین و عودت‌کنندگان!

بلخی صاحب بسیار تشکر که فرصت گذاشتید. می‌خواهیم بحث را از اینجا آغاز کنیم که در سال 2014 انتخابات صورت گرفت؛ آن انتخابات قسمی که شما بهتر می‌دانید چه جنجال‌هایی داشت و بعد از آن در میان ارگ و سپیدار هم اختلافات شدید وجود داشت. اشرف غنی چگونه فردی بود؟ با او کار کردید برای چندین سال.

عالمی بلخی: بسم الله الرحمن الرحیم. با تقدیم سلام و احترام به بینندگان محترم. شما دقیق اشاره کردید. دولت یا حکومت وحدت ملی، حکومتی برآمده از دل اختلاف بود. جنجال‌ها، کشمکش‌ها و اتهام‌های علیه همدیگر، در نهایت منجر شدند تا با وساطت جان کری، حکومت وحدت ملی به وجود بیاید. ما در تیم مقابل اشرف غنی قرار داشتیم، هم در دور اول انتخابات و هم در دور دوم انتخابات. در دور دوم انتخابات، من ریاست کمیته سیاسی تیم داکتر صاحب عبدالله را (به عهده) داشتم؛ که مجموعه مذاکرات و گفتگوهای با تیم جانب مقابل را سازماندهی و برنامه‌ریزی می‌کردم. تا رسید به جایی که منجر شد به حکومت وحدت ملی. داکتر صاحب اشرف غنی در یکی از صحبت‌های خود گفته بود که من هیچ فراموش نمی‌کنم که یکی از دو نفری که قدرت را سر من تقسیم کرد، همین عالمی بلخی است. بنابراین من با جنجال وارد کابینه شدم و تا آخر هم در مدت پنج سال و هفت ماه که من در کابینه بودم به عنوان یک فرد در تیم مقابل رئیس‌جمهور و با جنجال کار کرده‌ام. یک نمونه را برای‌تان می‌گویم. در یکی از صحبت‌هایی که وزیر خارجه جرمنی با ما داشت، درباره پذیرش دیپورتی‌ها، من رد کرده گفتم که ما دیپورتی نمی‌پذیریم مگر مطابق کنوانسیون بین‌المللی و قوانین بین‌المللی. این قسم که شما مطلق دیپورتی روان کنید را ما نمی‌توانیم بپذیریم. آنها با رئیس‌جمهور تماس گرفتند. رئیس‌جمهور به وزیر خارجه جرمنی گفته بود که گپ وزیر مهاجرین گپ دولت نیست و نظر شخصی او است.

بهیر: در صورتی که عضو کابینه بودید.

عالمی بلخی: در صورتی که عضو کابینه بودم. (رئیس‌جمهور) گفت که گپ شخصی (وزیر) است و ما دیپورتی قبول می‌کنیم. ژورنالیستان و بقیه به ما مراجعه کردند اما ما گفتیم که نه‌خیر، ما دیپورتی قبول نمی‌کنیم. جنجال شد و تقریباً یک ماه خوراک مطبوعات همین جنجال‌های من و رئیس‌جمهور بود. او گفته بود که دیپورتی قبول می‌کنیم و من گفته بودم که ما با سرنوشت مردم بازی نمی‌توانیم و دیپورتی قبول نمی‌کنیم. در نهایت یک کمیسیون ایجاد شد. در آن کمیسیون که تحت ریاست رئیس‌جمهور دایر می‌شد، داکتر صاحب عبدالله هم بود، من هم بودم و افراد دیگری هم بودند تا این که روی سندی توافق کردیم که با اتحادیه اروپا تنظیم شود. سندی را که مهاجرین مطابق قوانین بین‌المللی می‌توانند دیپورت شوند نه به شکل دیگر. رئیس‌جمهور را شما پرسیدید که چه قسم شخصی بود. خب، آدمی بود که دیدگاه مطلق داشت. آنچه را که خودش فکر می‌کرد و برداشت می‌کرد درست است، هیچ گونه احتمال خطا و اشتباه را به آن نمی‌داد. به هر ترتیب ممکن، نظر خود را می‌خواست سر مردم تحمیل کند، سر دیگران، سر کابینه. و گپی که او می‌گوید نباید سر آن گپ زده شود. به همین دلیل ما شاهد این بودیم که در مدت پنج سال اول حکومت اشرف غنی، 110 وزیر تبدیل شد. یعنی کابینه افغانستان 110 وزیر را در پنج سال تجربه کرد.

بهیر: در دوران که اشرف غنی رئیس‌جمهور بود.

عالمی بلخی: در پنج الی شش سال اولی که اشرف غنی در رأس حکومت بود، بیش از 110 وزیر تغییر و تبدیل شد. ما قوانینی را طی پنج سال اول حکومت اشرف غنی داریم که سه بار و یا چهار بار تغییر کرد. چون هر کسی که با او صحبت می‌کرد به یک نتیجه‌ای می‌رسید و یا خودش مطالعه می‌کرد و به نتیجه‌ای می‌رسید که این خوب است، می‌گفت همین است و قانون را تغییر می‌داد؛ فردایش که نظرش تغییر می‌کرد، باز تغییر می‌داد. یعنی، یک ثبات از نظر مبانی حقوقی وجود نداشت. مشکل دیگری که وجود داشت، اعمال سلیقه شخصی (از سوی اشرف غنی) در رابطه با ادارات افغانستان بود. ما و شما شاید در طی پنج سال شاهد این باشیم که بعضی از ادارات چند بار ادغام شد و جدا شد. اداراتی را نیز شاهد بودیم که در یک سال، دو بار یا سه بار مدغم شدند با بعضی ادارات، بعد جدا شدند یا منشعب شدند و وضعیت اینچنینی. حالت روانی باثبات نداشت...

بهیر: یعنی بی‌ثبات بود.

عالمی بلخی: در عین حالی که می‌خواست نظر خود را تحمیل کند و تحمیل می‌کرد. (برای) موقت، دو ماه، سه ماه، شش ماه، نظر خود را عملی می‌کرد و پنج، شش ماه دوباره می‌دیدیم که تغییراتی در آن به وجود آمد.

بهیر: از حکومت اشرف غنی یاد کردید که 110 وزیر تغییر و تبدیل شد. فکر می‌کنید که دلیل آن چه می‌توانسته باشد؟

عالمی بلخی: ضمن صحبت‌هایم گفتم و دلیلش را مطرح کردم. رئیس صاحب جمهور یک آدم دم‌دمی مزاج بود...

بهیر: یعنی با اعضای کابینه‌اش جور نمی‌آمد؟

عالمی بلخی: (بله) جور نمی‌آمد؛ لحظه‌ای تصمیم می‌گرفت. یک لحظه که به ذهنیتش خوب بود، خوب می‌بود؛ و اگر خوب نمی‌بود... عمده‌ترین دلیل که من پنج سال و هفت ماه (توانستم) ماندم در آنجا، این بود که از تیم مخالف بودم و درباره من تصمیم گرفته نمی‌توانست و در تیم مخالف نیز از همان [کار در] رأس برنامه‌ها و سازماندهی‌ها بود که داخل کابینه آمدم؛ در رأس کمیته سیاسی تیم داکتر صاحب عبدالله بودم. از جانب دیگر، من به گونه‌ای عمل کردم که هیچ گونه بهانه‌ای را پیدا نتوانست. سه، چهار وزیر بیشتر نبود که از ابتدا که برای عضویت به کابینه رفتند، تا آخر باقی ماند؛ بقیه همه وزرا تبدیل شدند. وزیر هر وزارت شاید دو و سه بار در همان مدت پنج یا شش سال نخست تبدیل شده باشند.

بهیر: در پهلوی اشرف غنی، داکتر صاحب عبدالله چگونه شخصی است؟

عالمی بلخی: داکتر صاحب عبدالله یک شخصی بسیار محتاط و شخصی که بار بار گفته بود که چهره دوم مرا هنوز ندیدید. و تا آخر هم کسی چهره دومش را ندید. او کوشش می‌کرد که مسایل، جمع شود و همین وضعیت و رفتارها را هم من فکر می‌کنم عوارضی داشت که در دوره دوم حکومت اشرف غنی و در دوره مذاکرات صلح با طالبان تأثیرات مثبت نداشت.

بهیر: فکر می‌کنید که در دو دوره اشرف غنی و آن دور که شما شامل بودید، ما فرصت‌هایی را از دست دادیم؟

عالمی بلخی: بله. فرصت‌های زیادی را ما از دست دادیم؛ به خصوص فرصت صلح که فرصت بسیار مهمی بود و اگر از دست داده نمی‌شد ما امروز حکومت تحریم‌شده نداشتیم، و اگر از دست داده نمی‌شد ما امروز یکجانبه نداشتیم، و اگر آن فرصت از دست داده نمی‌شد امروز مردم افغانستان از گرسنگی نمی‌مردند، چندصد هزار افغان‌ها مهاجر و آواره کشورهای غربی نمی‌شدند.

بهیر: گفته می‌شود که در درون ارگ، کسانی بودند یا حلقه‌ای بودند که مانع روند صلح بودند. شما هم به این باور دارید؟

عالمی بلخی: من فکر می‌کنم که شخص رئیس‌جمهور اشرف غنی مانع روند صلح بود. و آنها گپ‌شان این بود که در ختم دوره اول پنج‌ساله من صلح را قبول نمی‌کنم، چون قانون اساسی گفته که یک نفر دو دور می‌تواند رئیس‌جمهور شود، من هم باید دو دور رئیس‌جمهوری را تکمیل کنم. به همان دلیل، حکومت موقت در ختم دوره اول ریاست جمهوری را قبول نکرد؛ که باید حکومت موقت به وجود می‌آمد و به طرف صلح رفته می‌شد. در دور دوم که بر اساس وضعیتِ انتخاباتی با تقلب و عدم شرکت مردم بود، همچنان پافشاری داشت که من پنج سال را باید تکمیل کنم، قانون اساسی گفته کسی که انتخاب می‌شود پنج سال رئیس‌جمهور است و پنج سال خود را باید تکمیل کنم. هر نوع پروسه صلح باید بعد از ختم دوره حاکمیت من باشد.

بهیر: اما همیشه تأکید می‌کرد که حاضر است قربانی بدهم به خاطر آمدن صلح در کشور.

عالمی بلخی: آنها شعار بود؛ اما عملاً در ختم دوره دیدیم که در زمانی که همه مسایل سازماندهی و برنامه‌ریزی شده بود و قرار بود که بالاخره یک پروسه صلح تنظیم شود و حکومت مشترک به وجود بیاید. حکومت ائتلافی باشد از هر دو جانب و قدرت مسالمت‌آمیز به آن حکومت انتقال کند، در اینچنین شرایط وقتی دید که دیگر هیچ راهی نیست، فرار کرد؛ افغانستان را ترک کرد. اگر او حاضر به قربانی می‌بود، و قربانی که هیچ، اگر حاضر می‌بود و تحمیل این را می‌داشت که کسی دیگر به عنوان رئیس‌جمهور و یا رئیس دولت در افغانستان باشد، در این جا می‌ماند و این فجایع و مشکلات بعدی به وجود نمی‌آمد. همه بهانه‌هایی که برای تحریم است، مسایل دیگر است، برای حکومتی که هنوز هم همه‌شمول ساخته نشده، تمامی این زمینه‌ها را اشرف غنی با فرار خودش و با عدم تحمل اینکه بتواند ببیند که یک فرد دیگر در رأس قدرت است به وجود آورد.

بهیر: در این روزها گپ‌ها از جلسات حکومت غنی گفته می‌شود. شما هم عضو کابینه بودید. جلسات کابینه چگونه برگزار می‌شد؟ روایت شما چی است؟

عالمی بلخی: جلسات کابینه مطابق معمول برگزار می‌شد. چیز خاصی که در کابینه متفاوت باشد نیست؛ فقط نکته‌ای را که پیش‌تر اشاره کردم بود که رئیس‌جمهور تحمل پذیرش نظر دیگری را نداشت؛ یعنی آنچه را که خودش می‌خواست در کابینه باید تصویب می‌شد. هر کس هر صحبتی که می‌کرد، در پایان جلسه رئیس صاحب جمهور جمع‌بندی می‌کرد که اینگونه فیصله شده است و تمام. اگر انتقاد و یا اعتراضی بود هم شنیده نمی‌شد. اگر آمار گرفته شود فکر می‌کنم حدود 80 فیصد فیصله‌های کابینه در زمان اشرف غنی در «پرنسیپ» تصویب شده بود. در پرنسیپ به این دلیل تصویب شده چون نظرات مخالف وجود داشت که آنها را رد کرده نمی‌توانست و روحیه قبول کردن آنها را هم نداشت. در نهایت می‌گفت که این (موضوع) در پرنسیپ تصویب است. معنایش چی است؟ معنایش این است که اصل چوکات کلی تصویب است ولی برخی تغییرات ممکن در آن بیاید که در آن تغییرات نظرات خود را اعمال می‌کرد.

بهیر: شما پنج سال کار کردید تحت امرش. حالا پشیمان هستید با کار کردن با او؟

عالمی بلخی: من از پنج سال کار کردنم پشیمان نیستم. به خاطر این که من در مدت این پنج سال، کوشش کردم و توانستم سالم کار کنم؛ تحت تأثیر جو فسادآلود آن زمان قرار نگیرم. من یادم است وقتی به وزارت امور مهاجرین رفتم به گفتم که شفاف کار می‌کنم و با فساد اداری مبارزه می‌کنم. بعضی‌ها فکر می‌کرد که شعارهایی است که هر که آمد می‌دهد. من حدود پنج، شش ماه که کار کردم، بعد از آن یکی از معین‌های من آمد و گفت که وزیر صاحب من یک صحبت دارم. گفت که چه می‌کنی؟ گفتم کار می‌کنیم، برای مهاجرین خدمت می‌کنیم. گفت که وزیر صاحب اینطور نمی‌شود. من گفتم که چی نمی‌شود؟ گفت که شما بسیار جدی گرفته‌اید و هیچ زمینه تعاملی در داخل کارهای شما وجود ندارد. من گفتم که معین صاحب، از اول اعلام کردم و گپ من این است که با همین سیستم کار می‌کنم و توکل با خدا که حداقل یک نمونه در داخل این حکومت وجود داشته باشد که کار سالم انجام می‌دهد. گفت وزیر صاحب نمی‌شود، فساد در داخل این دولت مثل سیل خروشان است، خودت را باید با این سیل هماهنگ کنی، اگر هماهنگی نکنی این سیل می‌برد و تو را گم‌گم می‌کند. من گفتم معین صاحب محترم تا زمانی که من را این سیل گم گم نکرده همین مقاومت را دارم و اگر گم گم کرد بعد از آن مسؤولیتی نداریم. من کوشش کردم که برای محروم‌ترین قشر جامعه که بیجاشدگان است، آسیب‌پذیران است و مهاجرین است کار کنم و خدمت کنم. من در ابتدا که تصمیم گرفتم وزیر مهاجرین شوم بعد از سه روز فکر روی این موضوع که به من گفته شد به حیث وزیر مهاجرین باشید، من موافق نبودم در ابتدا. در نهایت به همین دلیل که بودن در این اداره حداقل خدمت به قشر محروم جامعه است این برای من قناعت‌بخش بود و رفتم در آنجا کار کردم و بدون فساد. یک نمونه را برای‌تان می‌گویم، در پنج سال و هفت و ماه که در کابینه کار کردم حتی کرایه خانه نگرفتم. در حالی که تمامی وزیران می‌توانستند این را بگیرند و در چوکات قانون هم برابر بود. خیلی‌ها هم مرا تشویق کردند که بگیرید من گفتم که خودم در کابل خانه دارم و در خانه شخصی خودم زندگی می‌کنم. ضرورت نیست که از بودجه‌ای به عنوان کرایه خانه چیزی را دریافت کنم که متعلق به ضعیف‌ترین قشر جامعه است و من این کار را هرگز نمی‌کنم. بدون تعصب کار کردم و تمامی اقشار آسیب‎‌پذیر را من مورد حمایت قرار دادم. یک خاطره یادم است، که به خاطر وضعیت فعلی نه، اما به این خاطر می‌گویم که بگویم بدون تعصب کار کردم. یک جنگ شد بین داعش و طالبان در چپه‌دره کنر. سه هزار فامیل از طالبان آواره شدند. گزارش برای ما آمد و ما برای سه هزار فامیل در چپه‌دره کنر کمک فرستادیم. بعد از این که هیئت رفت و کمک را توزیع کرد و پس آمد، یکی‌شان گفت که یک گپ خصوصی دارم و تنها برایت می‌گویم. اعضای هیئت که رفتند گفتم گپ‌تان را بگویید. گفت که این سه هزار فامیل که ما کمک کردیم کل‌شان طالب بود. من گفتم برادر عزیز این وزارت مهاجرین است، ما منطق طالب و داعش و به اصطلاح دولت و جمهوریت را نمی‌شناسیم. ما کار بشری می‌کنیم. هر کسی که در اثر منازعات بیجا شده و آواره شده و مهاجر شده ما وظیفه داریم و مکلف هستیم که به آنها کمک کنیم. کارهای ما محدودیت این را نداشت که برای کدام جمع کمک کنیم. محدودیت سیاسی را ما هیچ وقت اعمال نکردیم که به کدام قشر کمک کنیم و به کدام کمک نکنیم. و به خاطر همین دیدگاه که داشتم، در ابتدای صحبت گفتم که از اول تا آخر با رئیس‌جمهور در نبرد بودیم. بنابراین من از کار خود در آن پنج سال هیچ پشیمان نیستم.

بهیر: بلخی صاحب! روایت مردم این است که در حکومت سقوط کرده، یعنی جمهوریت، فساد به اوجش رسیده بود و فساد سبب شد که حکومت سقوط کند. شما با این روایت مردم همنظر هستید که فساد حکومت را سقوط داد؟

عالمی بلخی: این گپ مردم دور از واقعیت نیست. وقتی معین می‌آید با وزیر می‎‌گوید که فساد سیل خروشان است و بیا که با این فساد گد شویم [= بپیوندیم] وگرنه سیل می‌برد، معلوم است که فساد چقدر است. هیچ شکی نیست که فساد یکی از عوامل سقوط آن نظام بود. و رفتارهای دیکتاتورمآبانه رئیس‌جمهور عامل دیگری بود؛ همچنین برنامه‌های سمتی، قومی، زبانی داشتن از طرف نفر اول مملکت، مجموع‌شان عواملی بودند که می‌توانست نظام را سقوط دهد.

بهیر: شما گفتید که در کابینه بودید و با رئیس‌جمهور در نبرد بودید و همراهش کار کردید. و از تیم مخالف رئیس‌جمهور معرفی شده بودید برای کابینه. در رأس تیم‌تان کسی به نام داکتر عبدالله عبدالله بود؛ چقدر از شما حمایت می‌کرد؟ چقدر با مخالفتی که شما با رئیس‌جمهور داشتید، مخالفت کرد با رئیس‌جمهور؟

عالمی بلخی: داکتر صاحب عبدالله از من واقعاً حمایت کرد. اگر داکتر صاحب عبدالله حمایت نمی‌کرد من آن دوره را به پایان رسانده نمی‌توانستم. یک مرتبه برای دوسیه‌سازی که از طرف رئیس‌جمهور شده بود و او یک تیم را توظیف کرده که باید برای این شخص دوسیه بسازید...

بهیر: برای شما؟

عالمی بلخی: برای من. اینها یک دوسیه را ساختند. دوسیه‌ای را ساختند که این کارهای خلاف قانون را وزیر مهاجرین انجام داده است. 90 فیصد دروغ بود و 10 فیصد راست بود اما خلاف قانون نبود. تیمی را که رئیس‌جمهور توظیف کرده بود، گزارش‌هایی را که تهیه کرده بودند، با من شریک نکردند؛ در حالی که مطابق قانون، شخص اول اداره باید گزارش را می‌دید و اگر اعتراض داشت، می‌گفت و بعد به رئیس‌جمهور می‌رفت. اینها نه‌تنها این کار را نکردند بلکه من خواستم هم اما این کار را نکردند. من خبر شدم که چنین چیزهایی هست. یک خلاصه‌ای را به دست آوردم و آمادگی برای دفاع داشتم. یک روزی داکتر صاحب عبدالله گفت که یگان گپ‌هایی در رابطه به شماست، خبر دارید؟ گفتم که شنیدم ولی دقیق نمی‌فهمم. گفت که دوسیه‌ای است که شما تخلفاتی را انجام داده‌اید. گفتم که داکتر صاحب من شنیدم و دوسیه هست؛ اما من تخلفی نکرده‌ام. گفت که می‌شود دفاعیه‌ای بنویسید؟ گفتم که من دوسیه‌را ندیده‌ام و اگر ببینم قطعاً دفاعیه می‌نویسم. گفت خوب است و یک نسخه‌اش را داکتر صاحب عبدالله به من داد. وقتی آن را مطالعه کردم، واقعاً همان قسم بود. 80 ـ 90 فیصد دروغ بود و 10 فیصد هم که راست بود، خلاف قانون نبود. من دفاعیه آن را نوشتم. یک نمونه آن (دوسیه) را برای‌تان می‌گویم. در آن گزارش آمده بود که شخصی به نام ناظرحسین رئیس ارزیابی و بررسی‌هاست در وزارت امور مهاجرین و بچه این نفر به نام شریف حسین مشاور ریاست مهاجرین در هرات است؛ دو نفر از یک فامیل در تشکیلات دولتی است و خلاف قانون است. در دفاعیه نوشتم که اولاً اگر همین گونه دو نفر در تشکیل دولت کار کنند، خلاف قانون نیست. به خاطر این که بچه در هرات است و پدرش در کابل است. قانون می‌گوید که اقارب درجه یک تحت امر مستقیم نباشد و این مستقیم نیست. نکته دیگر را که می‌خواهم به آن اضافه کنم این است که در تشکیلات وزارت امور مهاجرین، ریاستی به نام بررسی و ارزیابی اصلاً وجود ندارد! نمی‌فهمم اینها [ترتیب‌کنندگان گزارش] این ریاست را از کجا برای وزارت امور مهاجرین پیدا کرده‌اند، این طور ریاست اصلاً در وزارت مهاجرین نیست. و گفتم که چلنج می‌دهم اگر شخصی به نام ناظرحسین در تشکیلات وزارت امور مهاجرین کار می‌کرد، چه در کابل، چه در مزار، هرات و چه در هر ولایت دیگر، من همان روز استعفا می‌دهم، اگر چنین نفری را پیدا کنند. اصلاً در مجموع کارمندان وزارت امور مهاجرین شخصی به نام ناظرحسین و یا شریف حسین وجود ندارد. خب، به هر صورت، دفاعیه را نوشتم. هیئتی توظیف شد از طرف داکتر صاحب عبدالله به رئیس‌جمهور و ادعا و دفاعیه من را بررسی کردند. یکی از اعضای هیئت به من گفت که فیصله ما این بود که اگر این وزیر را به خاطر همین ادعاها مورد ملامت قرار بدهیم، دیگران باید اعدام شوند. داکتر صاحب عبدالله در این مورد دفاع کرد حتی من شنیدم البته مواردی را که با توجه به شرایط و جوّ آن زمان، رئیس‌جمهور با خارجی‌ها مطرح کرده بود که این وزیر خوب آدم نیست. ما با توجه به اینکه در تیم داکتر صاحب عبدالله بودیم، آنان مراجعه کردند به داکتر صاحب عبدالله که گفتند نه‌خیر چنین نیست و اینها بسیار خوب کار می‌کنند و بهترین و پاک‌ترین کار را دارد.

بهیر: یعنی تصمیم را خارجی‌ها باید می‌گرفت؟

عالمی بلخی: نه، تصمیم را خارجی‌ها نمی‌گرفت اما طبعاً حکومتی به وجود آمده بود که با وساطت جان کری بود. مراجعه‌ای که رئیس‌جمهور به آنها کرده بود، آنها باید معلومات خود را تکمیل می‌کردند. الا ایّ حال، داکتر عبدالله تا آخر از ما حمایت کرد. در دور دوم هم داکتر عبدالله می‌خواست من را به حیث وزیر مهاجرین معرفی کند و سر جای خود باقی بمانم. من قبول نکردم و گفتم که داکتر صاحب از حمایت‌تان در دوره قبلی تشکر می‌کنم، مناسبات من با رئیس‌جمهور را شما می‌فهمید، همین دوره که به خیر گذشت برای من کفایت می‌کند و تشکر. من دیگر آمادگی ندارم که در کابینه اشرف غنی کار کنم.

بهیر: روایت دیگر مردم این است که جمهوریت سه‌نفره بود. شما هم این را باور دارید که جمهوریت سه‌نفره بود و این را می‌پذیرید؟

عالمی بلخی: البته این مطرح شده اما جمهوریت سه‌نفره بوده نمی‌تواند. تصمیم‌گیرنده در رأس، سازماندهی می‌کرد همه مسایل را. در این شکی نیست...

بهیر: کی سازماندهی می‌کرد؟

عالمی بلخی: آن سه نفر نقش مؤثر داشت. داکتر صاحب اشرف غنی، داکتر صاحب حمدالله محب و فضلی رئیس اداره امور. مشاور امنیت ملی و شخص رئیس‌جمهور. تصمیمی را که این سه نفر می‌گرفت، تصمیم اول و آخر بود.

بهیر: در کارهای شما مداخله می‌کردند در وزارت؟

عالمی بلخی: البته در دوره‌ای که من وزیر بودم، فضلی نبود در اداره امور.

بهیر: مشاور ارشد بود.

عالمی بلخی: دقیقاً نمی‌فهمم وظیفه‌اش چه بود. در کارهای من نه خیر (مداخله نکردند). من عرض کردم که رئیس‌جمهور خودش مداخلاتی در کارهای من می‌کرد و وقتی در مقابل مواجه می‌شد، طبعاً زمینه مداخله برای دیگران باقی نمی‌ماند. من پنج سال در وزارت امور مهاجرین بودم به خاطر اینکه یک خلأ پیدا کند، چهارده بار وزارت امور مهاجرین بررسی شد. تقریباً می‌شود گفت در هر سالی سه مرتبه. البته بعضی موارد همان بررسی معمولی بود که در همه ادارات است، مثل تفتیش سالانه و غیره. اکثر موارد آن به دستور رئیس‌جمهور و یا از طرف برخی ادارات در مشوره، نظر و هدایت رئیس‌جمهور می‌آمدند بررسی می‌کردند. منتها اینکه بگوییم فضلی و محب به کارهای من مداخله کرده باشد، چنین چیزی را یاد ندارم. اما شخص رئیس صاحب جمهور از همان جایگاه خودش، طبعاً استفاده می‌کرد برای مداخله در کارها.

بهیر: مبارزه کردید با فساد در وزارت. چقدر رسیدگی کردید به مهاجرین؟

عالمی بلخی: یک کتاب هست همینجا که پنج‌ساله کارکرد خودم را در آن کتاب جمع‌آوری کردیم که در مجموع چه کاری کردیم. فقط نمونه‌ای را برای‌تان می‌گویم. بعد از ختم دوره ما و دوره جدید شروع می‌شد، ده‌ها نامه از مهاجرین، به خصوص از پاکستان و ایران، عنوانی رئیس‌جمهور و داکتر صاحب عبدالله آمد که ما می‌خواهیم این وزیر به کارش ادامه دهد. من در شرایطی رفتم به وزارت امور مهاجرین شروع به کار کردم که مهاجرین از پاکستان در حال دیپورت شدن بودند. وقتی به شورا رفتم برای رأی گرفتن، از من سوال کردند که اولین کاری را که شما می‌خواهید انجام دهید در صورتی که رأی اعتماد گرفتید چیست؟ من گفتم که اولین کاری که انجام می‌دهم سفر به پاکستان به خاطر جلوگیری از دیپورت مهاجرین از پاکستان است...

بهیر: اما مهاجرین در پاکستان و ایران در حالت بسیار خرابی زندگی می‌کرد.

عالمی بلخی: گفتند که چطور جلوش را می‌گیرید. طرحی را که داشتم ارائه کردم. خب، از پارلمان تشکر که به من رأی دادم. من اولین سفرم به پاکستان بود. رفتم پاکستان با نوازشریف که آن زمان صدراعظم پاکستان بود، ملاقات کردم. با مشاور امنیت ملی پاکستان ملاقات کردم و با وزیر داخله پاکستان و وزیر سفران پاکستان که میزبان ما بود و مسؤولیت مستقیم کارها را به عهده داشت. بعد از ختم ملاقات‌های ما، دیپورتی از پاکستان بند شد. از آن تاریخ به بعد من می‌توانم ادعا کنم که تا آخرین زمانی که من در وزارت مهاجرین بودم، یک نفر از پاکستان به زور اخراج نشده است. کسانی که برگشتند داوطلبانه برگشتند. نه‌تنها مهاجرینی که در گذشته کارت داشتند مصونیت پیدا کردند حتی برای مهاجرینی که در پاکستان هیچ سند و مدرکی نداشتند، بعد از بیست سال برای اولین بار پاکستان آمادگی پیدا کرد که ثبت نام بکنند و کارت بدهند. برای آنها ای.سی.سی داد تا دیپورت نشوند و مصونیت پیدا کنند. در جمهوری اسلامی ایران وقتی من وزیر مهاجرین شدم شاید حدوداً بیشتر از 34 یا 35 سال از مهاجرت افغان‌ها به ایران گذشته بود. در طول 34 یا 35 سال یک نفر اولاد مهاجر که فاقد مدرک شناسایی بود در ایران در مکاتب رسمی درس خوانده نمی‌توانست. ولی من صحبت کردم و این مجوز را گرفتم که فعلاً هم ادامه دارد و اولادهای مهاجر ولو هیچ گونه سند شناسایی نداشته باشد، از مکتب و درس خواندن نباید محروم شوند. تا آخر زمانی که من در وزارت مهاجرین بودم، 130 هزار نفر اولاد مهاجرین که هیچ گونه مدرک نداشتند در مکاتب جمهوری اسلامی ایران شامل شدند. البته آنهایی که مدرک داشتند که از قدیم درس می‌خواندند هم در مدارس [= مکاتب] و هم دانشگاه‌ها. همین قسم در رابطه با سایر مسایل مهاجرینی که در کشورهای دیگر بودند. این قصه سر دراز دارد. اگر می‌خواهید در این رابطه معلومات داشته باشید، یک جلد از آن کتاب را آخر برنامه به شما تقدیم می‌کنم تا مطالعه نمایید.

بهیر: تشکر. در روز سقوط نظام جمهوریت شما کجا بودید؟ آیا فکر می‌کردید که روزی جمهوریت سقوط می‌کند؟

عالمی بلخی: البته سقوط جمهوریت را من از مدت‌ها قبل پیش‌بینی می‌کردم. اول مارچ [2019] که تفاهم‌نامه‌ای بین امریکا و طالب در قطر امضا شده بود، تقریباً یک سال و چند ماه قبل از این که جمهوریت سقوط کند، من در فیسبوک خود نوشتم. من وزیر مهاجرین بودم آن موقع. من نوشتم که تحول بزرگ اتفاق افتاده و من پیروزی را به طالبان تبریک می‌گویم.

بهیر: در صورتی که عضو کابینه بودید!

عالمی بلخی: بله. در اکانت فیسبوک من فعلاً هم هست. من نوشتم که تبریک می‌گویم برای طالبان، این دستاورد کلان را که دارند. من آن زمان پیش‎‌بینی می‌کردم که جمهوریت سقوط می‌کند. من وقتی که در کابینه دوم اشرف غنی سهم نگرفتم یک علتش همین بود که پیش‌بینی می‌کردم این حکومت سقوط می‌کند و سال [= مهلت] خودش را پوره کرده نمی‌تواند، برعلاوه آن جنجال‌ها و کشمکش‌هایی که از سابق با اشرف غنی داشتیم. البته نه با این شکل سقوط. پیش‌بینی من این بود که حکومت مشترک ائتلافی به وجود می‌آید و آن حکومت مشترک ائتلافی به صورت مسالمت‌آمیز جایگزین این نظام جمهوریت را به وجود می‌آورد. در آن روز [24 اسد 1400]، که مسأله سقوط آن قسم پیش بیاید را پیش‌بینی نمی‌کردم. فکر می‌کردم که پس فردای آن روز سقوط، داکتر عبدالله با یک هیئتی به قطر می‌رود و با طالبان یک توافق‌نامه حکومت ائتلافی مشترک را امضا می‌کند و بعد هم قدرت مسالمت‌آمیز انتقال پیدا می‌کند. من اینطور معلومات را داشتم. در روزی که نظام جمهوریت سقوط کرد و امارت اسلامی سقوط کرد، من کابل بودم، همین جا در خانه‌ام و شاهد حوادث بودم. وقتی که رئیس‌جمهور فرار کرد، ساعت دو بود تقریباً که خبر نشر شد رئیس‌جمهور فرار کرده است، بی‌نظمی و چور و چپاول شروع شده بود. خیلی کسان آن روز اموال‌شان به تاراج رفت، موترهایش را گرفتند، دیگر چیزهای‌شان را گرفتند. نزدیک مغرب بود که این خبر نشر شد که نیروهای طالب وارد کابل شده‌اند و اوضاع را کنترول کرده‌اند. من همین جا در کابل بودم.

بهیر: ترس داشتید که کشته نشوید؟

عالمی بلخی: در رابطه به این چنین تحولات و حوادث هر احتمالی وجود دارد؛ احتمال کشته شدن و زخمی شدن هست؛ احتمالات دیگری هم است و احتمال سالم ماندن هم هست. خب الحمدالله به سلامت گذشت و ما با همه این احتمالات اینجا بودم، ماندم و از جای خود حرکت نکردم.

بهیر: چرا از افغانستان نرفتید؟ در صورتی که مقامات حکومت پیشین رفتند و حالا در افغانستان نیستند.

عالمی بلخی: فکر می‌کردم که ما در هر شرایط باید کنار مردم باشیم. و باورمند بودم که تهدید جانی به صورت سیستماتیک و یا تصمیم‌گرفته از جانب حکومتی که جدید می‌آید یا امارت اسلامی، وجود ندارد. اینها مردمانی هستند که به قولی که می‌گویند عمل می‌کنند. وقتی می‌گویند ما به کسی کار نداریم کار ندارند. اما احتمال اینکه حوادثی در ضمن تحولات به وجود می‌آمد وجود داشت، خب هر ریسک و خطر همیشه در افغانستان هست و در طول چهل و چند سال گذشته در درون حوادث بودیم. تصمیم گرفتیم که باید در کنار مردم باشم. یکی از چیزهایی را که ما یقین داشتیم این بود که با سقوط نظام قبلی و به وجود آمدن امارت اسلامی با توجه به ذهنیت‌هایی که وجود داشت، یک فروپاشی روحی قوی برای مردم به وجود می‌آید و مردم روحیه خود را از دست می‌دهند. در یک اضطراب و نگرانی زیاد بسر خواهند برد. ما فکر می‌کردیم که اگر باشیم و اخبارش منتشر شود، شاید برای ترمیم روحیه مردم کمک باشد. اگر احیاناً حوادث ناگواری اتفاق بیفتد شاید بتوانیم کمک کنیم. به همین دلیل هم من بسیار زود حضور خود در کابل را رسانه‌یی کردم که ما هستیم اینجا.

بهیر: در مورد رهبرانی که ادعای نفوذ مردمی را می‌کردند و حالا به کابل نیستند و مردم را در این حالت تنها گذاشتند، دیدتان چی است؟

عالمی بلخی: دررابطه با آنها گپ خاصی ندارم. خب آنها شخصیت‌هایی هستند که بالاخره عمری از تجربه و انجام کار و وظیفه و مسؤولیت در برابر مردم داشتند و شاید همان چیزی را تشخیص دادند که به مصلحت خودشان و مردم است. بستگی به خودشان دارد و تصمیم گرفتند که ترک کنند.

بهیر: فکر می‌کنید که بیایند و دوباره مردم به آنها باور کنند؟

عالمی بلخی: بستگی به این دارد که حوادث به کدام سمت پیش می‌روند و آنها با چه دستاوردی دوباره برخواهند گشت. بستگی به شرایط و همان زمان دارد.

بهیر: حالا شما در کابل هستید و شرایط چطور پیش می‌رود؟ زمینه فراهم شده که آنان به کابل بیایند؟

عالمی بلخی: فکر می‌کنم که هنوز تصمیم ندارند. گرچه از طرف امارت اسلامی کدام مشکلی وجود ندارد و باربار اعلام کردند که هر کسی بیاید ما امنیت‌شان را تأمین می‌کنیم تا در کابل و خانه خودشان زندگی کنند؛ اما فکر نمی‌کنم آنان این روحیه را داشته باشند که صرفاً برای اینکه بتوانند در کابل زندگی کنند، اینجا بیایند. از جانب دیگر، شاید هم این اطمینان را نکنند و به این باور نباشند که اگر بیایند واقعاً مصونیت دارند. هنوز نشانه و قرینه را نمی‌توانیم ببینیم از کسانی که کابل را ترک کرده‌اند که به این زودی‌ها با همین وضع موجود برگردند. اگر کمی وضعیت بهتر شود و حکومت همه‌شمول ساخته شود و فراگیر باشد و کسانی از غیر از تنها جناحی که طالب است در حکومت سهم پیدا کنند و دخالت داده شود، احتمال دارد زمینه‌ها تغییر کند. ولی فعلاً من این گونه شرایطی را نمی‌بینم.

بهیر: با کسی در تماس هستید، از همان رهبران؟

عالمی بلخی: نه خیر، با آنهایی که در بیرون از کشور هستند و عنوان رهبر دارند، با هیچ کدام‌شان در تماس نیستم. در روزهای اول با بعضی از دوستان تماس‌هایی بود؛ ولی فعلاً در این اواخر حداقل در دو سه ماه اخیر با کسی تماس نداشته‌ام.

بهیر: شما در کابل ماندید و جلسات متعددی با حاکمان جدید افغانستان در روزهای نخست داشتید. در مورد (آینده) افغانستان چه فکر می‌کنید و حاکمان جدید افغانستان چه گفتند؟

عالمی بلخی: هیچ حاکمیتی در ارائه دیدگاه‌های‌شان چیزهایی را مطرح نمی‌کنند که نقطه ضعف باشد و مأیوس‌کننده باشد. طبعاً می‌گویند که ما امنیت و ثبات می‌خواهیم. (طالبان) می‌گویند امنیت را به وجود آوردیم. فعلاً مردم در امن زندگی می‌کنند، البته منصفانه هم اگر قضاوت کنیم، نسبت به دوره قبل امنیت بهتر است گرچه هنوز هم مشکلاتی وجود دارد در بعضی جاها و انتقام‌جویی‌ها هست و برخی مسایل دیگر وجود دارد. ولی برجسته‌ترین موضوع و دستاوردی که مطرح می‌شود بحث تأمین امنیت است که واقعیت هم هست. مسأله ارتباطات با سایر کشورها و به رسمیت شناختن که یک مشکل است و این را مطرح می‌کنند که به زودی حل می‌شود و تماس‌های ما خوب است. چیزی که دیده می‌شود یک تعداد کشورها با امارت اسلامی روابطی در حد رسمیت دارند؛ ولی عملاً نمی‌گویند که به رسمیت شناخته‌ایم. حاکمیت فعلی یعنی امارت اسلامی می‌گوید که این مشکلات حل می‌شود و به رسمیت شناخته می‌شویم و محدودیت‌ها برداشته می‌شود. که اگر برداشته شود، طبعاً تحریم اقتصادی از بین می‌رود. مشکلی که فعلاً جامعه با آن دست و پنجه نرم می‌کند و طالبان هم تقریباً ناتوان آمده‌اند، مشکلات اقتصادی موجود است که ناشی از تحریم‌هاست. تحریم‌هایی که امریکا بسیار عقده‌مندانه عمل کرد با رفتن از افغانستان. یک نمونه‌اش میدان هوایی را تخریب کرد و هر گونه تأسیساتی که روبرو شدند خراب کردند. یک زمینه را به وجود آوردند که هر کسی می‌خواهد از افغانستان بیرون شود، ما آنها را بیرون می‌کنیم. زمینه فرار مغزها را به وجود آورد. بعد هم تحریم اقتصادی و مسدود ساختن و منجمد ساختن دارایی‌های افغانستان. همه اینها برای یک دولت و برای یک ملت ضربه محکم است. امارت اسلامی هم وعده می‌دهد که بعد از به رسمیت شناخته شدن این مشکلات حل می‌شود، تحریم‌ها برداشته می‌شود. بیشتر استقلال و اتکا نمودن به خود را حاکمیت فعلی مطرح می‌کند که باید متکی به خودمان و با استفاده از معادن و منابع طبیعی مشکلات اقتصادی را حل کنیم و وابسته به دیگران نباشیم. این حرف به‌حقی است اما با این دیدگاه مطلقی که امارت اسلامی مطرح می‌کند هم فکر نمی‌کنم این زمینه وجود داشته باشد که به تنهایی بتوانند کار کند. باید تعامل با دنیا وجود داشته باشد.

بهیر: کابینه همه‌شمول است؟ تأکید امارت است که کابینه همه‌شمول است.

عالمی بلخی: بستگی به این دارد که همه‌شمول را چه معنا کنیم و تعریف همه‌شمول چی است؟ اگر تعریب این باشد که کابینه همه جناح‌های طالبان را شامل می‌شود، طالبانی که از شمال است، جنوب است، از شرق است و از غرب است؛ طالبانی که متعلق به دیدگاه‌های مختلفی است که در امارت اسلامی وجود دارد. بعضاً از اقوام مختلف به صورت کم و زیاد در امارت اسلامی و تحریک طالبان وجود دارد. اگر معنای همه‌شمول همین را بگوییم، بله! کابینه همه‌شمول است. اگر معنای همه‌شمول را این بدانیم که یعنی همه اقوام افغانستان، همه جهت‌های مختلفی که حضور دارد، اعم از کسانی که در تحریک طالبان هست یا نیست در کابینه شامل باشد، همه‌شمول نیست. حکومت‌ها دو قسم به وجود می‌آید. حکومت‌هایی که در اثر تحولات به وجود می‌آید و دگرگونی‌هایی که کودتا می‌شود و یا از طریق انقلاب به وجود می‌آید، و حکومت‌هایی که بر اساس انتخابات شکل می‌گیرد. حکومتی که با انتخابات به وجود می‌آید و از کسانی است که از انتخابات می‌برآید را می‌شود همه‌شمول بگوییم. به خاطر اینکه جناح مقابل اگر در حکومت وجود ندارد، طرفدارانش حق رأی داشته‌اند و رأی دادند اما نتوانستند بیایند. اما حکومتی که در اثر تحولات انقلابی و یا کودتا به وجود می‌آید، حکومت‌های موقتی است که معمولاً باید کوشش کنند جناح‌هایی که خارج از محدوده فکری خودشان است را هم با خود داشته باشند.

بهیر: شما به مشارکت قومی قدرت، باور دارید؟ آیا حکومت باید قومی تقسیم شود؟

عالمی بلخی: برای همیشه نه. حکومت باید بر مبنای ارزش‌ها و شایستگی‌ها به وجود بیاید. هیچ قومی به خاطر قومیت خود از مشارکت محروم نشود. یکی این است که فلان قوم و فلان قوم حتماً در حکومت حضور داشته باشند ولو لایق و شایسته هست یا نیست، و چون متعلق به فلان قوم است باید وجود داشته باشد. این حرف نادرستی است. اگر شایستگان یک ملت و مردم یک مملکت توانایی خدمت کردند را دارند اما به خاطر اینکه متعلق به فلان قوم است محروم می‌شود، این سیاست نادرستی است. باید راه باز باشد که هر کس بر مبنای لیاقت و شایستگی خودش بتواند در داخل حکومت زمینه ارائه خدمت به مردم را داشته باشد.

بهیر: در حال حاضر ما هیچ وزیر هزاره در کابینه نداریم. دیدگاه شما چیست؟

عالمی بلخی: این، حکومت برآمده از تحولاتی است که طالبان می‌گویند هر کس در جنگ یا جهاد با امریکایی‌ها سهیم بوده، می‌تواند عضو حکومت باشد. بر همین اساس به عنوان اعضای کابینه نیست و دو نفر به حیث معین کار می‌کند. البته کار شایسته‌ای است که طالبان انجام داده‌اند. حداقل با حضور دو معین و من تشکر می‌کنم از طالبان و از معین صاحبان، غیاثی صاحب و نظری صاحب که سهم گرفتند اما کافی نیست...

بهیر: از شما دعوت شده که کار کنید؟

عالمی بلخی: این کافی نیست که به حیث معین، اینگونه تلقی کنند که مردم هزاره سهیم است. این گونه عنوان دادن مطابق واقعیت نیست. [در پاسخ به سوال اخیر] از من به صورت شخصی دعوت نشده و با طالبان در این مرحله نیستیم که چنین زمینه‌ای به وجود می‌آمد. در ابتدای امر که طالبان آمدند وارد کابل شدند، ما [= علمای شیعه] یک کنفرانس داشتیم؛ اعلام موضع کردیم. گفتیم که روش کاری طالبان را که ما می‌خواهیم، چگونه باید باشد تا ما بتوانیم همراه‌شان همکاری کنیم. در ادامه کنفرانس با هیئتی از طالبان ما مذاکره داشتیم که در رأس آن شیخ شهاب‌الدین دلاور بود. البته قبل از اینکه اینجا [کابل] بیایند هم ما در پروسه صلح با این بخش طالبان تماس‌هایی داشتیم و تبادل نظر درباره صلح داشتیم. وقتی آمدند رفتیم و هیئت پنج‌نفری از علمای شیعه افغانستان با هیئت پنج‌نفری توظیف‌شده از طرف رهبری طالبان نشسته با هم صحبت کردیم. این موضوع را مطرح کردیم که چطور می‌شود مشارکت همه مردم در این حکومت تأمین شود. جوابی را که آنها به ما داد، به نظر صادقانه آمد. گفتند که ما نمی‌خواستیم وارد کابل شویم و نمی‌خواستیم حکومت یکجانبه به وجود بیاید. تصور و انتظار ما این بود که دو روز بعد از اینکه در کابل تحولات پیش آمد، هیئتی از طرف دولت افغانستان در کابل، به قطر می‌آید و می‌نشینیم سر تفاهم‌نامه‌ای توافق می‌کنیم که حکومت مشترک به وجود بیاید و در آن باید همه حضور داشته باشند. طالبان با دعوت آن حکومت مشترک بیایند به کابل و قدرت مسالمت‌آمیز به حکومت ائتلافی موقت انتقال پیدا می‌کند. چنین چیزی صورت نگرفت. با فرار اشرف غنی وضعیت بحرانی شد و ما ناگهان وارد کابل شدیم و ما فعلاً زمان کار داریم تا بر اوضاع مسلط شویم. هر زمانی که بر اوضاع مسلط شویم با همدیگر نشسته صحبت می‌کنیم. بعد از آن یکی دو بار نشست‌هایی برای تعقیب همین موضوع که آیا اوضاع به این وضعیت رسیده یا نرسیده ما با آنها صحبت‌هایی داشتیم. هنوز یک مذاکره جدی در رابطه با مسأله مشارکت جامعه تشیع با طالبان نداشته‌ایم؛ مراجعات پراکنده بوده است، دسته‌های مختلف مراجعه کرده‌اند، احزاب مختلف و نهادهای مدنی در سطوح مختلف مراجعاتی داشته‌اند و با طالبان صحبت کرده‌اند. یکی از صحبت‌های طالبان این هم بود که با این متفرقات نمی‌شود تصمیم مشترک واحد بگیریم. در این مدت یکی از کارهایی که کردیم این بود که کوشش کردیم، سران جامعه شیعه که فعلاً در کابل حضور دارند با هم هماهنگ شوند. یک جلسه را در شش جدی گرفتیم تا در ابتدا ما چه از طالب می‌خواهیم، گپ واحد داشته باشیم.

بهیر: چه می‌خواهید؟

عالمی بلخی: ما مطلبی را تهیه کردیم و چیزهایی را که از طالبان می‌خواهیم در سه محور می‌توانیم خلاصه کنیم. بحث رسمیت مذهب تشیع و قانون احوال شخصیه اهل تشیع کما فی السابق است. بحث دوم، تقسیم عادلانه قدرت یا همان سهیم شدن در قدرت به صورت عادلانه است. بحث سوم، تقسیم عادلانه ثروت یا انکشاف متوازن است و بهره‌برداری از سرمایه عمومی به صورت متوازن برای همه مردم. این سه محور است و مجموع آن در حدود نوزده ماده است که تهیه کردیم.

بهیر: تا هنوز پاسخ دریافت نکردید؟

عالمی بلخی: این را تا هنوز به طالبان نداده‌ایم. در ششم جدی در جلسه‌ای از مجموع سران تشیع در مدرسه رسالت در کابل که قبل از آن تبادل نظرات زیاد صورت گرفته بود، به تصویب نهایی رسید. بعد از آن قرار شد که یک کمیسیون مشترک از همه جهت‌های داخل تشیع این موضوع را تعقیب کنند. ما کمیسیون را هم انتخاب کردیم و کار پیش رفته است. به زودی انتظار داریم که مذاکراتی را داشته باشیم با طالبان و برای اولین بار از یک آدرس جامع مردم تشیع که بحث مشارکت باشد را صحبت کنیم. البته یک چیز را توضیح بدهم که وقتی مشارکت را مطرح می‌کنیم بحث امتیازطلبی نیست، بحث قدرت‌خواهی نیست. فعلاً کشور ما در یک حالت بسیار شدید بحرانی و مشکلات قرار دارد. همه شهروندان در حل این مشکلات باید سهیم باشند. ما می‌خواهیم سهیم شویم در حل مشکلات. برای حل مشکلات زمانی می‌توانیم سهیم شویم که در قدرت شریک باشیم یا به تعبیر دیگر زمینه کار و فعالیت را داشته باشیم. بر این اساس، چگونه ما می‌توانیم برای حل مشکل در کشور سهیم باشیم، نکاتی است که در متنی که تهیه کردیم هست و امیدواریم به زودی اولین صحبت‌ها را با طالبان روی آن داشته باشیم.

بهیر: به عنوان آخرین پرسش برنامه می‌خواهم بپرسم که دیدگاه‌تان در مورد شورای مقاومت چیست به رهبری احمد مسعود و همچنین رهبرانی که در بیرون از افغانستان می‌خواهند یک شورا را تشکیل بدهند در دفاع از جمهوریت.

عالمی بلخی: آنچه که احمد مسعود تعقیب می‌کند و آنچه که در بیرون مطرح می‌شود، دو مقوله متفاوت است. هر دو اینها مسایلی را مطرح می‌کنند که وقتی دقیق شویم به سمت متفاوتی می‌روند. اما یک چیز را تأکید می‌کنم که افغانستان دیگر ظرفیت جنگ را ندارد. این مردم بیش از چهل سال، تلخی‌ها و مرارت جنگ را چشیده و دیگر نباید کوشش شود که این مردم به جنگ کشانده شود. من امیدوار هستم که مذاکره‌ای که با احمد مسعود در ایران شروع شد، بعضی کشورهای دیگر منطقه هم می‌خواهد آن موضوع را تعقیب کند، به سمتی برود که بالاخره موضوعات جنگ و کشمکش خاتمه پیدا کند و به صورت مسالمت‌آمیز آنها هم بتوانند در قدرت حضور داشته باشند. رهبرانی که در بیرون هم هستند اگر این فکر را دور کنند به نفع مردم است، که باز هم مردم را به طرف جنگ ببرند. کوشش کنند برای صلح و به صورت مسالمت‌آمیز بیایند مبارزات سیاسی خودشان را انجام دهند...

بهیر: اگر هم در قدرت نباشند.

عالمی بلخی: معنای قدرت این نیست که حتماً وزیر باشد، وکیل باشد و یا سفیر. همین که زمینه فعالیت‌های سیاسی وجود داشته باشد، این خود یک گام به سمت مشارکت در قدرت است. همین که (طالبان) اطمینان می‌دهند و به این اطمینان پایبند و وفادار باشند که هر کس بیاید کار و فعالیت کند ما مزاحمش نمی‌شویم، بیایند کار کنند از طریق فعالیت‌های سیاسی زمینه‌ها را برای آینده فراهم کنند. این بهتر است به جای اینکه کوشش کنند که باز هم به سمتی بروند که مرارت‌ها و تلخی‌های زندگی مردم بیشتر شود.

بهیر: بلخی صاحب بسیار تشکر که فرصت گذاشتید.

عالمی بلخی: سلامت باشید.

بهیر: [خطاب به بییندگان] از شما هم بسیار تشکر که تا این دم ما را همراهی کردید. وقت شما خوش، خدانگهدار!


لینک یوتیوب مصاحبه