وبینار مدنیت در سیره نبوی صلی الله علیه و آله و سلم

مجمع محبان اهل بیت علیهم السلام، به مناسبت فرا رسیدن میلاد رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و هفته اخوت، وبینار تحت عنوان «مدنیت در سیره نبوی(ص)» را برگزار نمود.

این وبینار که به صورت زنده از شبکه اجتماعی فیسبوک نشر شد، موضوعات عدالت اجتماعی، اقتصاد اسلامی، قانون‌مندی و سیاست خارجی در سیره نبوی را مورد بحث قرار داد.

در این وبینار دکتور سرمؤلف عنایت الله عدیل، دکتور محمد جان رحمانی، استاد سید حسین عالمی بلخی و دکتور میرویس بلخی در موضوعات فوق ایراد سخن نمودند. همچنین در پایان سخنرانی‌شان به سوالات بینندگان به صورت زنده پاسخ دادند.

وبینار «مدنیت در سیره نبوی صلی الله علیه و آله و سلم» در دو بخش در آغاز و ختم هفته وحدت و اخوت (۱۲ و ۱۷ ربیع الاول ۱۴۴۳) برگزار گردید  که گزارش آن در ادامه آمده است:



بخش اول: موضوعات عدالت اجتماعی و سیاست خارجی در سیره نبوی (ص)



عدالت اجتماعی در سیره نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم

سخنران: دکتور سرمؤلف عنایت الله عدیل؛ محقق، نویسنده و استاد پوهنتون

تحصیلات: دکتورا در علوم اسلامی

دکتور عنایت الله عدیل در شروع بیانات خویش عدالت اجتماعی را یکی از اساسات و اصول دین مبین اسلام خواند و گفت: «هیچ شکی نیست که دین مبین اسلام، دین اعتدال، انصاف و میانه‌روی است. در این دین افراط و تفریط جای ندارد.»

این محقق علوم اسلامی بعد از بررسی وضعیت موجود جهان اسلام در عموم و افغانستان در خصوص، بی‌عدالتی حاکم در جوامع اسلامی و افغانستان را نتیجه دور ماندن از احکام دین مبین اسلام و عدم رعایت عدالت اجتماعی دانست و افزود: «بعد از ورود پیامبر گرامی اسلام به مدینه که در آن زمان پیروان ادیان گوناگون، اعم از مسیحیان، یهودیان و مسلمانان، در آن شهر زندگی می‌کردند، مسلمانان با پیروی از دین مبین اسلام، تطبیق احکام و به‌کارگیری عدالت اجتماعی در رویارویی با پیروان ادیان دیگر، پیشرفت‌های چشمگیری در ترویج دین و زندگی مسالمت‌آمیز با دیگران داشتند.»

وی با اشاره به رفتار مردم افغانستان در سال‌های اخیر اشاره کرده و ادامه داد: « اما در زمانه ما مسلمانان به مشکلات گوناگونی دچار هستند و علت آن زبانی و شعاری بودن مسلمانی ما است و به آنچه عقیده داریم، عمل نمی‌کنیم. در این سال‌ها شاهد بودیم کسانی که دم از دین می‌زدند و شعار عدالت اجتماعی و تساوی مردم سر می‌دادند، به آن‌چه می‌گفتند عمل نکردند و چه ظلم‌ها که در حق مردم افغانستان روا داشتند.»

این استاد برجسته پوهنتون در نتیجه‌گیری بحث عدالت اجتماعی، تأمین عدالت اجتماعی را در مطالعه متون و منابع اسلامی ـ که به‌گونه مدون  و روشن موجود است ـ، آگاهی از دستورات اسلامی و رجوع به احکام دین و سیره رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دانست و تأکید کرد: «مطالعه علوم اسلامی مانند عقاید، تفسیر، حدیث، فقه، سیرت و سایر علوم اسلامی و علوم ساینسی، جامعه‌شناسی، سیاست، اقتصاد و علوم دیگر، برای فهم بهتر دین مهم و مفید است و این مطالعه باید هدفمند و روشن‌مند انجام شود تا در زندگی معاصر و پیچیدگی‌های زندگی قرن ۱۵ هجری و ۲۱ میلادی مفید واقع شود.»

این عالم فرهیخته با معرفی نسخه‌ای برای تأمین عدالت اجتماعی به سخنان خویش پایان دادند: «دین مبین اسلام حقوق همه اقشار جامعه را در نظر گرفته و با رعایت دستورات و احکام آن عدالت اجتماعی نیز تأمین می گردد. اگر ما دستورات دینی را در زندگی خود عملی کنیم، عدالت اجتماعی تأمین می‌گردد و در مسایل زندگی ناکام نمی‌مانیم.»



اقتصاد اسلامی در سیره نبوی صلی الله علیه و آله و سلم

سخنران:
دکتور محمد جان رحمانی؛ مسئول دیپارتمنت اقتصاد خاتم النبیین(ص)، محقق و نویسنده و استاد پوهنتون

تحصیلات: دکتورا در علوم اقتصادی با گرایش اقتصاد اسلامی

دکتور محمد جان رحمانی، سخنران دیگر این وبینار ضمن تبریک میلاد پیامبر رحمت و مهربانی و سپاسگزاری از برگزاری این وبینار در موقع مناسب، موضوع اقتصاد اسلامی را مورد بحث قرار داد و سخنان خود را با مبنا قرار دادن منابع دینی این‌گونه آغاز نمود: «بر اساس منابع دینی جامعه دارای سه ضلع و پایه اساسی است: اول امنیت (سیاست)، دوم اخلاق و ارزش‌ها و سوم اقتصاد و شکوفایی اقتصادی.»

دکتور رحمانی در ادامه به ضرورت همزمان بودن این سه ضلع تأکید کرد و افزود: «جامعه به طور همزمان به هر سه ضلع ضرورت دارد و اگر یکی از این اضلاع نباشد، متزلزل خواهد شد و این سه ضلع باید همزمان استوار، محکم و قوی باشد. یکی از اضلاع اساسی جامعه اقتصاد و معیشت مردم است.»

ایشان در ادامه سوالی را در مورد موجودیت اقتصاد اسلامی مطرح کردند که: « ما در بحث اقتصاد اسلامی با این سوال مواجه هستیم که آیا اقتصاد اسلامی داریم یا خیر؟ برای پاسخ به این سوال باید اقتصاد اسلامی مفهوم‌شناسی شود که با مطالعه منابع دینی به جواب آن می‌رسیم که بدون شک اقتصاد اسلامی وجود دارد.»

این عالم اقتصاد بعد از تجزیه و تحلیل مقوله اقتصاد اسلامی، آن را به سه مفهوم مرتبط با هم تقسیم نمود: «اول مکتب اقتصاد اسلامی، دوم علم اقتصاد اسلامی و دیگری نظام اقتصاد اسلامی.» و در شرح مفهوم اول داشت: «مکتب اقتصاد اسلامی همان بایدها و نبایدهایی است که در احکام و فقه اسلامی مطرح شده است، نبایدها مانند حرام بودن احتکار، غش در معامله و ربا و بایدها مانند صداقت در معامله و آسان‌گیری در معاملات.»

«مفهوم اقتصاد اسلامی به معنای مکتب اقتصاد اسلامی که در فقه تبلور یافته است، همان بایدها و نبایدهاست که در علوم اقتصاد یک روش دستوری اسلامی است.»

وی مفهوم دوم را مرحله بعدی بعد از شکل‌گیری مکتب اقتصاد اسلامی یعنی «علم اقتصاد اسلامی» دانست و در شرح آن با طرح سوالی مدعی شد: «آیا علم اقتصاد اسلامی داریم؟ نه متأسفانه. چرا؟ چون مکتب اقتصاد اسلامی در جوامع اسلامی امروزی تبدیل به رفتار نشده است و رفتار مسلمانان مطابق با مکتب اقتصاد اسلامی و باورهای ما نیست. علم اقتصاد اسلامی عهده‌دار بحث‌های اثباتی علم اقتصاد اسلامی است، تحلیل و ارزیابی است. یعنی ما باید با پیاده کردن مکتب اقتصاد اسلامی در رفتارمان، موثریت آن را اثبات بکنیم تا علم اقتصاد اسلامی بر اساس شواهد عینی شکل بگیرد.»

این استاد برجسته برای اثبات ادعای خود رفتار مردم افغانستان را شاهد مثال گرفت و افزود: «اگر ما رفتار ۲۰ سال خود را در افغانستان بررسی کنیم، ۲۰ سال مصارف و عایدات داشتیم، تولید هم داشتیم. آیا رفتار اقتصادی ما اسلامی بوده است یا خیر؟ چه در سطح کلان جامعه و چه در سطح خانواده ها، تجزیه و تحلیل می‌کنیم، اگر اسلامی بوده باشد می‌توانیم بر اساس آن تئوری‌های علم اقتصاد اسلامی را استخراج کنیم. اما متأسفانه رفتارهای اقتصادی ما اسلامی و براساس مکتب اقتصاد اسلامی نبوده است.»

ایشان با مقصر دانستن مسلمانان در به وجود نیامدن علم اقتصاد اسلامی اظهار داشت: «پس علم اقتصاد اسلامی اصلاً وجود ندارد چون نه تنها در افغانستان بلکه در هیچ یک از کشورهای اسلامی رفتار مسلمانان با مکتب اقتصاد اسلامی مطابقت ندارد. البته این عیب در مسلمانان است نه در دین اسلام، اسلام دین کامل است.»

دکتور رحمانی در ارتباط به این موضوع به شعر معروف علامه اقبال لاهوری اشاره نموده و گفت: «اسلام به ذات خود ندارد عیبی – هر عیب که هست در مسلمانی ماست».

این صاحب‌نظر علم اقتصاد اسلامی در ادامه به الگوهای صدر اسلام در مورد عمل کردن مسلمانان به مکتب اقتصاد اسلامی به عنوان شاهد مثال پرداختند: «ما الگوهای اسلامی داریم که با بعثت پیامبر گرامی اسلامی مطرح شد. این الگوهای اقتصاد اسلامی چه در بعد مصرف و چه در بعد تولید در صدر اسلام به کار گرفته شده، استفاده شده و نتیجه آن هم یک جامعه مرفه در کشورهای اسلامی بوده است که غربی‌ها هم مانند ویل دورانت در متون خود به آن اعتراف کرده‌اند که آن‌ها زراعت و تجارت را از کشورهای اسلامی آموخته‌اند.»

دکتور رحمانی در مورد مرفه بودن مسلمانان در جوامع اسلامی صدر اسلام، داستان معاذ بن جبل را نیز به عنوان شاهد تاریخی یادآور شد: «در زمان یکی از خلفا که معاذ بن جبل حاکم یمن بود، بعد از جمع آوری زکات یمن، یک سوم آن را به خلیفه وقت فرستاد و زمانی که خلیفه دلیل آن را سوال کرد، معاذ جواب داده که مردم یمن به این پول نیاز ندارند و این موضوع تا سه سال دوام پیدا کرد و در سال سوم تمام زکات یمن را به خلیفه فرستاد و در پاسخ به دلیل آن اظهار داشت که مردم یمن مرفه هستند و هیچ فقیری در یمن وجود ندارد و همه مردم در رفاه زندگی می‌کنند.»

وی ادامه داد: «دلیل رفاه مسلمانان در آن زمان، پیاده نمودن الگوهای اقتصادی سیره پیامبر گرامی اسلام(ص) بوده است.»

وی مفهوم سوم را که مرحله بعد از به وجود آمدن علم اقتصاد اسلامی شکل می‌گیرد، نظام اقتصاد اسلامی دانست و گفت: «نظام اقتصاد اسلامی از لحاظ ترتیبی بعد از شکل‌گیری علم اقتصادی است. چون نظام اقتصاد اسلامی یعنی یک الگو و مدلی که قابل پیاده شدن باشد. این نظام باید از درون تئوری‌های علم اقتصاد اسلامی استخراج گردد و بعد از آن در رفتارهای اقتصادی مسلمین تجلی گردد. که متأسفانه چون علم اقتصادی شکل نگرفته، نظام اقتصاد اسلامی هم شکل نخواهد گرفت.»

این استاد فرهیخته بحث اقتصاد اسلامی را این‌گونه جمع‌بندی نمود: «جای شک وجود ندارد که مفهوم اقتصاد اسلامی وجود دارد ولی به دلیل عیب و نقص در رفتار مسلمانان و عمل نکردن به الگوهای پیامبر مکرم اسلام(ص) علم اقتصاد اسلامی شکل نمی‌گیرد. وقتی که ما علم اقتصاد اسلامی را نداشته باشیم، نظام اقتصاد اسلامی را هم نخواهیم داشت. پس باید در درون نظام اقتصاد اسلامی، یکی مکتب و دیگری علم اقتصاد اسلامی وجود داشته باشد.»



بخش دوم: موضوعات سیاست خارجی و قانون‌مندی در سیره نبوی صلی الله علیه و آله و سلم



سیاست خارجی در سیره نبی مکرم اسلام(ص)

سخنران:
دکتور میرویس بلخی؛ استاد در پوهنتون امریکایی قطر، محقق، نویسنده و استاد پوهنتون

تحصیلات: دکتورا در روابط بین‌الملل

دکتور میرویس بلخی، در ابتدای سخنان‌اش بعد از تبریک میلاد نبی مکرم اسلام(ص) و سپاسگزاری از مجمع محبان اهل بیت(ع) به‌خاطر برگزاری وبینار گفت: «ما هنوز بسیاری از ابعاد زندگی پیامبرمان را نمی‌دانیم و نتوانستیم سیره پیامبر گرامی اسلام(ص) را به عنوان یک الگو برای سعادت و پیشرفت بشر معرفی کنیم.»

دکتور بلخی در ادامه صحبت‌های‌اش بیان نمود: «یک از مصداق‌های ناتوانی ما در الگو قرار دادن سیره نبوی(ص) درک بسیار ضعیف و در واقع ناچیزی از تبیین رفتار سیاست خارجی پیامبر بزرگ اسلام است. همه کشورهای اسلامی در تبیین روابط خارجی‌شان با دیگران یا دچار کاپی‌برداری از مدل‌های روابط بین‌المللی غربی شدند یا بر اساس حافظه تاریخی حداقل دوسه‌صد سال گذشته‌ای است که بعد از« پیمان وستوالی» توانسته که حداقل روابط خارجی خودش را تعریف بکند.»

وی علاوه کرد: «این در حالی است که ما با توجه به ماهیتی که به عنوان کشورهای اسلامی داریم، با توجه به اوضاع و شرایط و تفاوت جغرافیایی ما با کشورهای غربی هیچ کدام از نظریه‌های متعارف و نظریه‌های فراگیر و حاکم امروزی که ساخته و پرداخته دنیای غربی و دنیای شمال است، نمی‌تواند به صورت درست رفتار بین‌المللی کشورهای اسلامی را تبیین بکند. تا جایی که کاپی‌برداری از مکتب‌های متعارف ما را به سمت ضعف و قهقرا و توسعه‌نیافتگی کشانده است.»

سپس ایشان سیره پیامبر بزرگ اسلام(ص) را از بعد سیاست خارجی به بررسی گرفت و گفت: «وقتی سیره پیامبر بزرگ اسلام از بعد روابط خارجی یا به تعریف امروزی‌تر سیاست خارجی بررسی گردد، آنچه که بر اساس شواهد و مصداق‌ها و مطالعات تاریخی استنباط می‌شود در واقع چهار بخش روابط بین‌المللی اسلامی است.»

این استاد برجسته در ادامه چهار بخش استنباط شده روابط بین‌المللی اسلامی را به معرفی گرفت: «اولین بخشی که از سخنان و سنت پیامبر بزرگ اسلام(ص) و میراث‌هایی که تائید فرمودند می‌توان استخراج کرد، «فرانظریه اسلامی» است که در واقع یک بستر کلان با پتانسیل و ظرفیت‌های ادبی در یک حوزه تخصصی است که از درون آن رویکردهای مختلفی را می‌توان استخراج نمود. مثل اصطلاحات واقع‌گرایی، آرمان‌گرایی، پرگمتیزم یا سایر مکتب‌های شناخته‌شده امروزی.»

دکتور بلخی بخش دوم را «جهان اسلام» قلمداد کرد و بیان نمود: «بخش دومی را که می‌توان از مجموعه رفتارهای پیامبر تعریف کرد یک جهان بزرگ‌تمدنی به نام «جهان اسلام» است، که در کلیت، جهان اسلام دارای یک ماهیت و یک هویت مشترک است که در رفتار خودش تقریباً با اندک اختلافات رفتاری که وجود دارد دنبال ارزش‌های مشترک و اسلامی هستند که می‌توان استخراج کرد.»

ایشان «نظریه‌های اسلامی روابط بین‌الملل» را بخش سوم استنباط دانست و افزود: «سومین بخشی که از مجموعه رفتارها  و گفتارهای پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) استخراج می‌شود، «نظریه‌ها» یا به تعبیر دقیق‌تر «رویکردهای اسلامی یا نبوی روابط بین‌الملل» است.»

همچینن این دانشمند روابط بین‌الملل در مورد بخش چهارم گفت: «در نهایت بخش چهارم آن «مدل‌ها» است که تبلور فزیکی از نظریه‌ها است که در جای‌جای سیاست خارجی، در مکان‌ها و در مواقع مناسب می‌توانیم با مطالعه تاریخ سیره نبی مکرم اسلام(ص) در حل یک مشکل خاص در روابط خارجی خود استفاده کنیم.»

وی در مورد تطبیق این چهار بخش در سیاست خارجی کشورهای اسلامی عنوان کرد: «تمام مجموعه گفتارها و رفتارها و تائیدات پیامبر بزرگ اسلام(ص) که در این چهار حوزه سیاست خارجی قابل تقسیم است، دارای یک سلسله مفروضاتی می‌باشد که کشورهای اسلامی می‌توانند در دنیای امروز به عنوان اصول روابط بین‌المللی پیامبر عالیقدر(ص) در صدر حکومت‌داری یک کشور اسلامی یا حداقل کشور دارای هویت اسلامی آن را تطبیق نمایند.»

دکتور میرویس بلخی به چهار اصل در روابط خارجی کشورهای اسلامی باور دارد و اظهار داشت که بر مبنای سیره نبوی(ص) اسلام یک دین دعوت از راه گفت‌وگو است: «ممکن است تفسیرهای مختلفی از غزوات و سریه‌های پیامبر وجود داشته باشد، منتهی حاصل مخرج مشترکی که از تمام این تفسیرها در جهان تسنن و در جهان تشیع استخراج می‌شود این است که پیامبر گرامی اسلام(ص) هیچ‌گاه اولویت را به جنگ نمی‌داد و سعی می‌نمود مشکلات روابط خارجی را با صلح و از راه گفت‌وگو حل نموده و از جنگ جلوگیری نماید.»

او ادامه داد: «این می‌تواند اولین اصل در رفتار خارجی پیامبر تلقی شود و بعضی از دانشمندان مستشرق هم به این باور هستند که جنگ‌های پیامبر(ص) تهاجمی نه بلکه تدافعی بوده است و تا مجبور نمی‌شد، نمی‌جنگید.»

ایشان اصل دوم را چنین عنوان کرد: «جنگ در سیره پیامبر بزرگ اسلام(ص) از فروعات است. چیزی که به نام جهاد متأسفانه سوء تعبیر می‌‌شود، به‌خصوص از جانب فرقه‌های رادیکالی و سیاست‌زده دینی، این است که جهاد را به عنوان یک روش در رفتار پیامبر(ص) تلقی می‌کنند که گویا به خاطر گسترش اسلام استفاده می‌کرده است. در صورتی که برداشت درست از اکثر متون معتبر سیره نبوی(ص) این است که جهاد فقط در برابر تجاوز و استعمار استفاده می‌شده است.»

این استاد فرهیخته افزود: «برای پیامبر جنگ یک فرع بود و صلح یک اصل. این رفتار می‌تواند یک اصل روابط خارجی کشورهای اسلامی باشد»

موضوع دیگری را که این محقق به عنوان یک اصل از سیره پیامبر گرامی اسلام(ص) استنباط نموده «وفای به عهد» است که در این باره اظهار داشت: «وفای به عهد در سیره نبوی(ص) نظر به شرایط، زمان و مکان جدی گرفته می‌شد تا نسبت به تصمیم‌گیری مسلمانان سوء ظنی اتفاق نیفتد و فضای «معمای امنیت» به وجود نیاید. آنچه که در جهان ما هرج و مرج، ناامنی، دشمنی و کینه و کدورت به وجود آورده، نبود وفای به عهد است.»

اصل چهارم و نهایی را که دکتور بلخی در این وبینار مطرح نمود، «عدالت» است و تأکید کرد: «پیامبر بزرگ اسلام(ص) در همه مسایل از روابط اجتماعی گرفته تا روابط اقتصادی، تنظیم امور ضمی و غیرمسلمانان ساکن در مدینه، حتی کسانی که از پیروان مکتب ضرار بودند، رفتاری که در مقابل آن‌ها صورت می‌گرفت بر محور «عدالت» بود و تلاش می‌کرد که این موضوع را در رفتار و کردار خودش رعایت نماید و بی‌عدالتی صورت نگیرد.»

این استاد فرهیخته، در سخنان پایانی‌اش عامل دیگری که در تعریف سیاست خارجی بسیار مهم است را که اعم از تعریف خود و دیگری است، در سیره نبوی(ص) مورد بحث قرار داد: «آنچه که در رفتارهای همه مکتب‌های روابط بین‌الملل به صورت عینی مشاهده می‌شود، تعریف من و دیگری است که کشورها بر اساس آن روابط‌شان را تعریف و تبیین می‌کنند. ولی این تعریف در سیره پیامبر(ص) به گونه واضح و روشن تعریف و طبقه‌بندی شده است.»

ایشان در تبیین ادعای خود اظهار داشت: «پیامبر(ص) یک تقسیم‌بندی زیبا در روابط خارجی‌اش دارد؛ مفاهیم دارالاسلام، دارالعهد، دارالشرک، دارالبغی، دارالحرب و غیره که در سیاست خارجی‌اش با هر کدام از این ممالک که نزد ایشان دارای تعریف مشخص بوده است، رفتارهای مناسب با آن‌ها را داشته است. مثلاَ رفتاری را که با یک کشور دارالاسلام داشته با دارالبغی نداشته است، در صورتی که هر دوی آن‌ها اسلامی است ولی یکی قابل اعتماد و دیگری غیر قابل اعتماد.»

و در آخر بیان نمود: «از سیاست خارجی پیامبر مکرم اسلام(ص) استنباط می‌شود که در مورد رابطه خود با واحدهای دیگری در نظام بین‌الملل، اول باید ماهیت دولت دیگر را تعریف بکنیم که از کدام نوع تعریف‌شده در اسلام است. بعد از تعیین ماهیت کشور، یک سلسله الزاماتی وجود دارد که رابطه خارجی ما با آن کشور در چارچوب آن الزامات و مکلفیت‌ها قابل تعریف است.»



قانون‌مندی در سیره نبوی صلی الله علیه و آله و سلم

سخنران:
استاد سید حسین عالمی بلخی؛ رئیس مجمع محبان اهل بیت علیهم السلام و عضو شورای علمای شیعه افغانستان

تحصیلات: دکتورا در علوم اسلامی با گرایش حکومت‌داری اسلامی

استاد سید حسین عالمی بلخی، ضمن تبریک میلاد پرمیمنت رسول اکرم(ص) و سپاسگزاری از اشتراک‌کنندگان در این وبینار سخنان خود را با ضرورت قانون در جامعه به عنوان مقدمه بحث آغاز نمودند: «زندگی انسانی یک زندگی اجتماعی است و لازمه زندگی اجتماعی تزاحمات و برخوردهای افراد جامعه است. برای از بین بردن یا حداقل کم کردن این تزاحمات ضرورت به داشتن قانون است. که این ضرورت از آغازین روزهای زندگی جامعه بشری و انسان‌ها به وجود آمد.»

استاد عالمی بلخی، صحبت‌های‌اش را با ذکر آیه‌ای از قرآن کریم ادامه داد و مفهوم آن را چنین بیان نمود: «خداوند در قرآن کریم می‌فرماید، مردم امت واحده بودند، خداوند به‌خاطر منازعاتی که احتمال داشت در بین این امت بر سر مساله منافع به وجود بیاید پیامبرانی را فرستاد و این پیامبران بشارت‌دهنده و بیم‌دهنده باشد، همراه پیامبران کتاب فرستاد یعنی قانون فرستاد تا انبیاء در اختلافات بین مردم حکم بکنند و مبتنی بر قانون الهی و دینی منازعات و اختلافات جامعه را برطرف کنند.»

این عالم دین، قانون‌مندی در سیره نبوی(ص) را به دو مرحله تقسیم نمود و اظهار داشت: «قانون‌مندی در سیره پیامبر عالیقدر اسلام(ص) به صورت واضح و روشن دیده می‌شود که به طور طبیعی مستلزم دو مرحله است: مرحله اول وضع قانون است که باید بعد از وضع، قانون به جامعه معرفی شود. مرحله دوم بحث تطبیق قانون است. صرفاً نوشتن و وضع قانون نمی‌تواند مشکلات را حل بکند.»

ایشان علاوه کرد: «بنابراین در هر دو مورد ما سیره رسول مکرم اسلام(ص) را می‌بینیم که چگونه بوده است.»

همچنین استاد عالمی بلخی در مورد مرحله اول قانون که وضع آن است تصریح کرد: « در همان سال اولی که پیامبر اکرم در مدینه آمد، به خاطر درک ضرورت مهم و مبرم اقدام به وضع قانون نمود. علاوه بر اینکه قرآن، کتاب و قانون الهی است برای تطبیق و عملی ساختن مفاهیم و ارزش‌های قرآن در زندگی روزمره مردم ایجاب می‌کرد که یک نوشته‌ای باشد بین پیامبر عالیقدر اسلام(ص) و مردمی که باید تحت مدیریت ایشان زندگی می‌کردند.»

وی در ادامه گفت: «از طرفی در آن زمان اختلافاتی در بین مسلمانان و پیروان سایر ادیان ساکن مدینه وجود داشت، لذا پیامبر رحمت(ص) منشوری (قانونی) را که دارای ۵۳ ماده است، تدوین کرد تا به واسطه اختلافات بین ساکنین مدینه رفت گردد و مردم آن شهر زندگی مسالمت‌آمیزی داشته باشند.»

همچنین ایشان اظهار داشت: «در آن منشور آمده است: این نوشته منشوری است از طرف محمد رسول الله(ص)، پیغمبر خدا(ص) در میان مؤمنان و مسلمانان، طایفه قریش و اهالی یثرب (مدینه) و کسانی که از آن پیروی می‌کنند.»

این استاد گرانقدر، نکاتی را از منشور یا پیمان مدینه قابل ذکر دانسته است:

چند نکته از پیمان مدینه:

«۱- به موجب این سند عناصر مختلف قبایل عرب تحت زعامت و رهبری پیغمبر اکرم(ص) متحد شده و به صورت یک ملت یکپارچه درآمدند.

۲- در این سند تاکید شده که مسلمانان به رغم اختلاف قبایل و وابستگی‌ها، تفاوت سطوح و میزان و نوع خواسته‌ها و به رغم اختلاف وضعیت اجتمامعی و معیشیت هر کدام یک امت واحده هستند. این قرارداد دارای ابعاد حقوقی و سیاسی است.

۳- مسئولیت مهاجرین و انصار در قبایل فدیه اسیران

۴- مسئولیت دفع ظلم و ستم بر عهده همگان قرار گرفت.

۵- پذیرش قانون از جانب یهودیان و مسحیان؛ حقوقی در این قانون مطرح می‌شود که یهودیان به آن قانع هستند و تسلیم آن می‌شوند.

۶- قبیله‌گرایی باطل اعلان شد و هیچ کسی از مجرم حق دفاع را نداشت و به جنایتکار پناه داده نمی‌توانست.

و ...»

استاد عالمی بلخی در مورد چگونگی قانون تدوین شده توسط پیامبر گرامی اکرم(ص) تاکید نمود: «تمام آنچه که در جوامع امروزی بشری به عنوان یک قانون خوب و بهتر مطرح است در این قانونی که پیامبر عالیقدر اسلام(ص) در مدینه تدوین نموده، وجود دارد.»

ایشان در مورد مرحله دوم قانون‌مندی که مهم‌تر از بخش اول است، آن را تطبیق قانون عنوان نمود و بیان داشت: «بخش دوم یعنی تطبیق قانون، مهم تر از تدوین آن است. رسول اکرم(ص) که خود نقش ابلاغ و اجرای قوانین حیات بخش اسلام را به عهده داشت، جایگاه و منزلت بالایی در تطبیق قانون داشت.»

وی در ادامه از حدیثی از نبی مکرم اسلام(ص) در مورد اهمیت تطبیق قانون از نظر اسلام و سیره نبوی(ص) یادآور شد: «پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) فرمود: جاری شدن یک حد (مجازات مجرم) بالاتر از ۶۰ سال عبادت است.»

این استاد فرهیخته ادامه داد: «پیامبر از عدم تطبیق قانون هشدار می‌دهد و می‌فرماید اگر کسی مانع تطبیق قانون یا مانع تطبیق حد شود و در باطل کردن این قانون کوشش کند، خداوند جل جلاله در روز قیامت او را عذاب خواهد کرد.»

استاد عالمی بلخی در پایان سخنان‌اش تاکید نمود: «پیامبر مکرم اسلام(ص) افراط و تفریط را در تطبیق قانون رد می‌کند و می‌فرماید که باید در تطبیق قانون میانه‌روی داشته باشیم و حدود شرعی به گونه دقیق اجرا شود.»


وبینار مدنیت در سیره نبوی - بخش اول

وبینار مدنیت در سیره نبوی - بخش دوم